روانشناسی جنایی

دپارتمان تخصصی روانشناسی نائین، که از بخش های مختلفی تشکیل شده، و یکی از واحد های آن حوزه روانشناسی جنایی است، با حضور اساتید و دانشجویان رشته های روانشناسی،حقوق.جرم شناسی،پزشکی قانونی،جامعه شناسی و … است .

روانشناسی جنایی

دپارتمان تخصصی روانشناسی نائین، که از بخش های مختلفی تشکیل شده، و یکی از واحد های آن حوزه روانشناسی جنایی است، با حضور اساتید و دانشجویان رشته های روانشناسی،حقوق.جرم شناسی،پزشکی قانونی،جامعه شناسی و … است .

سلام، من نائین هستم، دانشجوی دکتری روانشناسی دانشگاه تهران و فعال حوزه روانشناسی جنایی، دپارتمان روانشناسی ما از واحد مختلفی از بالینی و خانواده گرفته تا حوزه روانشناسی اجتماعی و روانشناسی جنایی. ما اینجا هستیم تا اهمیت حضور این حرفه رو و نحوه فعالیت و پژوهش این حرفه رو با شما به اشتراک بذاریم .

نویسندگان

۱۲ مطلب در خرداد ۱۴۰۳ ثبت شده است

۲۹
خرداد

نویسنده: ویانا

رابطه بین صرع و رفتار مجرمانه از دیرباز موضوع مورد علاقه در زمینه های علوم اعصاب، روانشناسی و جرم شناسی بوده است. در حالی که اذعان به این امر ضروری است که افراد مبتلا به صرع نسبت به افرادی که این بیماری را ندارند بیشتر درگیر فعالیت های مجرمانه نیستند، یک تعامل پیچیده بین این دو وجود دارد که کاوش بیشتر را ایجاب می کند.

صرع یک ​​اختلال عصبی است که با تشنج‌های مکرر مشخص می‌شود که می‌تواند توسط عوامل مختلفی مانند استرس، خستگی یا برخی داروها ایجاد شود. تجربه تشنج می تواند تأثیرات عمیقی بر عملکرد شناختی، عاطفی و رفتاری فرد داشته باشد. تحقیقات نشان می دهد که افراد مبتلا به صرع ممکن است به دلیل اختلال در عملکرد طبیعی مغز در طول تشنج، افزایش تکانشگری، پرخاشگری و اضطراب را نشان دهند (لورینگ و همکاران، 2011). این حالات متزلزل هوشیاری می تواند منجر به تصمیم گیری های تکانشی، طغیان های پرخاشگرانه و رفتارهای نامنظم شود که به طور بالقوه احتمال دخالت در فعالیت های مجرمانه را افزایش می دهد.

  • Viana Yegane
۲۷
خرداد

نویسنده: کیمیا نظری

نظریه دلبستگی که برای اولین بار توسط جان بالبی در دهه ۱۹۵۰ مطرح شد، بیان می کند که تجربیات اولیه مراقبت و پرورش، توانایی فرد را برای ایجاد روابط سالم در طول زندگی خود شکل می دهد (بالبی، ۱۹۶۹). در حالی که این مفهوم در درجه اول برای درک پویایی های بین فردی به کار گرفته شده است، تحقیقات اخیر نشان می دهد که سبک دلبستگی ممکن است پیامدهایی برای گرایش فرد به رفتار مجرمانه نیز داشته باشد.

در اصل، نوع دلبستگی به نحوه ادراک و واکنش افراد به تعاملات اجتماعی، به ویژه در دوران کودکی و نوجوانی اشاره دارد. سه دسته اصلی از سبک های دلبستگی وجود دارد: ایمن، اضطرابی و اجتنابی. افراد با سبک دلبستگی ایمن مهارت های تنظیم عاطفی دارند، تمایل دارند به دیگران اعتماد کنند و در ارتباطات اجتماعی شرکت کنند. در مقابل، افراد با سبک دلبستگی اضطرابی اغلب هنگام جدا شدن از مراقبان، نیاز، دلهره و اضطراب مفرط را از خود نشان می دهند. در همین حال، افراد با سبک دلبستگی اجتنابی تمایل به سرکوب احساسات، حفظ فاصله و اولویت قرار دادن استقلال خود را دارند.

  • Viana Yegane
۲۶
خرداد

✍️نویسنده: زهرا قهرمانی

پدیده قتل، اقدامی شنیع و ویرانگر است که قرن‌هاست گریبان‌گیر جوامع بشری بوده است. علیرغم شیوع آن، جنبه خاصی در این جنایت وجود دارد که مستلزم بررسی است - چرا قاتلان اغلب جان اعضای خانواده خود را نجات می‌دهند؟ این تحقیق به پویایی‌های پیچیده روان‌شناختی زیربنای چنین رفتاری می‌پردازد و عوامل مختلفی را بررسی می‌کند که در تصمیم یک قاتل برای خودداری از آسیب رساندن به نزدیک‌ترین افراد نقش دارند.

دلبستگی عاطفی

یک توضیح ممکن، در مفهوم دلبستگی عاطفی نهفته است. اعضای خانواده، به ویژه بستگان نزدیک مانند همسر، فرزندان یا والدین، موقعیت منحصر به فردی را در دایره اجتماعی فرد اشغال می‌کنند.

۲۴
خرداد

✍️نویسنده: نگین جلیل نژاد

سلامت روان موضوعی است که در سال‌های اخیر مورد توجه فزاینده‌ای بوده است، زیرا تأثیر آن فراتر از رفاه فردی بوده و جنبه‌های مختلف جامعه از جمله سیستم عدالت کیفری را در بر می‌گیرد. تحقیقات پیوسته ارتباط معنی داری بین سلامت روان و رفتار مجرمانه را نشان داده است، با افرادی که مشکلات سلامت روانی را تجربه می‌کنند، احتمال بیشتری برای شرکت در فعالیت‌های مجرمانه دارند. این پدیده به هیچ گروه جمعیتی یا اجتماعی-اقتصادی خاصی محدود نمی‌شود، بلکه بر افراد از هر طبقه تأثیر می‌گذارد.

رابطه بین سلامت روان و رفتار مجرمانه چند وجهی است و عواملی مانند اختلالات مصرف مواد، تروما و زمینه اجتماعی نقش اصلی را ایفا می کنند.

یکی از دلایل اصلی این ارتباط در تعامل پیچیده بین سلامت روان و

۲۳
خرداد

✍️نویسنده: زهرا قهرمانی 

🔻تعریف

خشونت خانگی که به عنوان خشونت شریک صمیمی (IPV) نیز شناخته می شود، به الگوی رفتاری اشاره دارد که توسط یک یا هر دو طرف در یک رابطه عاشقانه برای کنترل و دستکاری شخص دیگر از طریق ترس، ارعاب و زور فیزیکی استفاده می شود. این پدیده در طول تاریخ بشریت یک موضوع دائمی بوده است و افراد را از همه طبقات زندگی بدون توجه به وضعیت اجتماعی-اقتصادی، نژاد، قومیت، جنسیت، گرایش یا سن تحت تاثیر قرار داده است.

🔻شیوع

 شیوع خشونت خانگی خیره کننده است. بر اساس گزارش ائتلاف ملی علیه خشونت خانگی، سالانه بیش از 12 میلیون نفر توسط یک شریک صمیمی تنها در ایالات متحده مورد آزار جسمی قرار می گیرند. سازمان بهداشت جهانی تخمین می‌زند که در سراسر جهان، تقریباً 30 درصد از زنان خشونت فیزیکی یا عاطفی را توسط شریک عاطفی خود تجربه کرده‌اند.

🔻انواع

 سوءاستفاده عاطفی 

شامل تضعیف احساس ارزشمندی فرد از طریق انتقاد مداوم است. کوچک شمردن توانایی‌ها؛ توهین‌های کلامی؛ آسیب رساندن به روابط شریک

۲۱
خرداد

نویسنده: زهرا قهرمانی

این تصور که افرادی که مرتکب جرم می شوند اغلب به دلیل عدم حمایت و روابط عاطفی نامناسب این کار را انجام می دهند، مفهومی است که در سال های اخیر توجه زیادی را به خود جلب کرده است. این ایده فرض می‌کند که وقتی افراد در طول سال‌های شکل‌گیری شخصیت و رشد خود مورد سهل انگاری والدین، سوء استفاده یا سایر اشکال آسیب قرار می گیرند، ممکن است در آینده در زندگی خود به رفتار مجرمانه دست بزنند.

یکی از دلایل اصلی حمایت از این نظریه این است که کودکانی که در محیط‌هایی بزرگ می‌شوند که بی‌توجهی یا بدرفتاری را تجربه کرده‌اند، احتمال بیشتری برای ابتلا به مشکلات روان‌شناختی مانند افسردگی، اضطراب و اختلالات دلبستگی را دارند. این مسائل مربوط به سلامت روان می تواند منجر به مشکلاتی در ایجاد پیوندهای عاطفی سالم با دیگران، از جمله شریک عاطفی و دوستان شود. در نتیجه، این افراد ممکن است به فعالیت های مجرمانه به عنوان ابزاری برای مقابله با درد عاطفی خود و جستجوی اعتبار و جایگاه روی آورند.

علاوه بر این، تحقیقات نشان داده است که افرادی که ترومای دوران کودکی را تجربه کرده‌اند، بیشتر درگیر رفتارهای تکانشی و مخاطره‌آمیز هستند که می‌تواند احتمال ارتکاب جنایت را افزایش دهد. به عنوان مثال، مطالعات نشان داده است که افرادی که در کودکی مورد آزار جسمی قرار گرفته اند، بیشتر در معرض سوء مصرف مواد و رفتارهای بزهکارانه قرار می گیرند. به طور مشابه، تحقیقات نشان داده است که افرادی که در کودکی آزار جنسی را تجربه کرده‌اند، بیشتر درگیر رفتارهای خشونت‌آمیز و پرخاشگرانه هستند.

  • Viana Yegane
۲۰
خرداد

نویسنده: نائین و ویانا

مطالعه شخصیت‌ مجرمین از دیرباز موضوع مورد توجه در زمینه‌های روان‌شناسی، جرم‌شناسی و اجرای قانون بوده است. محققان با هدف توسعه راهبردهای مؤثرتر برای پیشگیری، مداخله و توانبخشی به دنبال درک ویژگی‌های روان‌شناختی اساسی دخیل در جرم هستند که افراد را به سمت رفتار مجرمانه سوق می‌دهد.

یکی از شناخته‌شده‌ترین چارچوب‌ها برای درک شخصیت‌های مجرمانه، لیست بررسی روان‌پریشی (PCL) است که توسط رابرت هار تهیه شده است. PCL سطح تمایلات روان‌پریشی فرد را ارزیابی می‌کند که شامل ویژگی‌هایی مانند جذابیت ظاهری، بزرگ‌نمایی، نیاز به تحریک، دروغگویی بیمارگونه، دستکاری روانی، عدم همدلی و احساسات سطحی است. تحقیقات نشان داده است که افراد دارای گرایشات روان‌پریشی بیشتر مستعد جرایم تکانشی و خشونت‌آمیز هستند که اغلب ناشی از تمایل به هیجان یا سود مالی است تا انگیزه‌های عمیق‌تر.

ملاحظات مهم دیگر مفهوم اختلال شخصیت ضداجتماعی است که به عنوان sociopathy نیز شناخته می شود. افراد مبتلا به این وضعیت معمولاً الگوی بی‌توجهی به قانون، احساسات و دارایی دیگران را نشان می‌دهند، همراه با عدم پشیمانی یا احساس گناه هنگام انجام رفتارهای مضر یا غیرقانونی. افراد ضداجتماعی ممکن است به جای اینکه انگیزه های مالی یا سایر ملاحظات عملی داشته باشند، به دلیل کسالت، هیجان طلبی یا احساس استحقاق مرتکب جنایت می شوند.

  • Viana Yegane
۱۴
خرداد

✍️نویسنده: زهرا قهرمانی 

ظهور رسانه‌های اجتماعی، نحوه برقراری ارتباط، تعامل و به اشتراک گذاری اطلاعات را متحول کرده‌ و بستری را برای افراد فراهم می‌کند تا افکار، ایده‌ها و تجربیات خود را با مخاطبان جهانی به اشتراک بگذارند. حضور فراگیر رسانه‌های اجتماعی در این جامعه مدرن، منجر به نگرانی‌هایی در مورد تاثیر بالقوه آن بر میزان جرائم خشونت‌آمیز شده است.

مزایای بالقوه رسانه‌های اجتماعی در مبارزه با جرم:

 از طرفی، برخی محققان استدلال می‌کنند که رسانه‌های اجتماعی می‌توانند به عنوان ابزاری ارزشمند در پیشگیری و بررسی جرائم ایفای نقش کنند. برای مثال، پلتفرم‌های مانند فیس‌بوک و توییتر در کمک به سازمان‌های مجری قانون برای ردیابی

۰۳
خرداد

  نویسنده: ویانا

بزهکاری در بین کودکان و نوجوانان تیزهوش موضوع پیچیده ای است که عوامل مختلف روانی، اجتماعی و تربیتی را در هم آمیخته است. افراد با استعداد اغلب با توانایی های بالای شناختی، خلاقیت و تعهد به کارشان تعریف می شوند. با این حال، این ویژگی ها آنها را از درگیری با دنیای بزهکاری مصون نمی کند. شیوع و کم بازنمایی شیوع بزهکاری در کودکان تیزهوش به طور معنی داری بیشتر از جمعیت عمومی نیست. در واقع، جوانان با استعداد ممکن است در بین بزهکاران کمتر حضور داشته باشند. این می تواند به دلیل عوامل متعددی از جمله توانایی آنها در استفاده از مهارت های شناختی پیشرفته برای جلوگیری از انجام اعمال نادرست یا وجود محیط های حمایتی که باعث کاهش رشد رفتارهای بزهکارانه می شود، باشد. ملاحظات بهداشت روانی نوجوانان با استعداد از مسائل مربوط به سلامت روان مستثنی نیستند. استرس، اضطراب، افسردگی و حتی رفتارهای خودکشی می تواند در این جمعیت شناسی وجود داشته باشد. فشار برای انجام کار و انزوای اجتماعی که می تواند با متفاوت بودن از همسالان همراه باشد ممکن است به این مشکلات دامن بزند. بسیار مهم است که بدانیم استعداد چندوجهی است و نمره IQ بالا به تنهایی شاخص کافی برای بزهکاری کودک نیست. شیوع بزهکاری در میان کودکان و نوجوانان تیزهوش به اندازه ای که انتظار می رود زیاد نیست. بزهکاران تیزهوش تنها 3 تا 5 درصد از جمعیت جوان مجرم را تشکیل می دهند. این بازنمایی پایین را می توان به عوامل متعددی نسبت داد، از جمله شناسایی ناکافی استعداد در بین جوانان بزهکار و عدم درک عوامل استرس زا منحصر به فردی که افراد با استعداد با آن مواجه هستند. در ادامه به بررسی عوامل احتمالی دخیل در این معضل و نحوه پیشگیری از آن می پردازیم.

  • Viana Yegane
۰۲
خرداد
🔻تعریف

✍🏻نویسنده: نائین

قبلاً فوگ روان‌زا، فوگ تجزیه‌کننده نامیده می‌شد، یک حالت روان‌شناختی است که در آن شخص آگاهی از هویت خود یا سایر اطلاعات مهم زندگی‌نامه‌ای خود را از دست می‌دهد. این زیرگروه فراموشی تجزیه ای اغلب شامل نوعی سفر غیرمنتظره است. افرادی که فوگ تجزیه ای را تجربه می کنند ممکن است ناگهان خود را در مکانی مانند ساحل یا محل کار بیابند و خاطره ای از سفر به آنجا نداشته باشند. به همین ترتیب، آنها ممکن است خود را در جایی از خانه خود بیابند، مانند کمد یا گوشه اتاق، بدون اینکه خاطره ای از رسیدن به آنجا داشته باشند. DSM-5 به فوگ تجزیه ای به عنوان حالت "سرگردانی گیج" اشاره می کند.

علاوه بر سردرگمی در مورد هویت، افرادی که حالت فوگ تجزیه ای را تجربه می کنند ممکن است هویت جدیدی نیز ایجاد کنند. فوگ تجزیه ای یک وضعیت نادر است، با تخمین شیوع کمتر از 0.2 درصد در جمعیت عمومی. حالت های فوگ تجزیه ای در بزرگسالان شایع تر از کودکان است. علائم معمولاً در 20 و 30 سالگی فرد ظاهر می شود، اما گاهی اوقات می تواند در کودکان 8 ساله نیز ظاهر شود.

 

ب