زیربنای نوروبیولوژیک رفتار مجرمانه
نویسنده: ویانا
رفتار مجرمانه از دیرباز موضوع نگرانی محققان، سیاستگذاران و مقامات مجری قانون بوده است. در حالی که علل دقیق جنایت چند وجهی و پیچیده باقی مانده است، پیشرفت های اخیر در علوم اعصاب، زیربنای عصبی زیستی رفتار مجرمانه را روشن کرده است. در این مطلب به بررسی مشکلات مختلف مغز مرتبط با فعالیت های جنایی می پردازیم و روابط پیچیده بین عملکرد شناختی، تنظیم هیجانی و نتایج رفتاری را بررسی می کنیم.
**نقص عملکرد اجرایی**
تحقیقات نشان میدهد که افرادی که درگیر رفتار مجرمانه هستند، اغلب در عملکرد اجرایی (EF)، مجموعهای از فرآیندهای شناختی سطح بالا که مسئول برنامهریزی، تصمیمگیری و حل مسئله هستند، دچار اختلال میشوند. نقص EF ممکن است به صورت مشکلات حافظه کاری، کنترل توجه و کنترل تکانه ظاهر شود که منجر به تصمیمات تکانشی و رفتارهای بی پروا می شود. مطالعات به طور مداوم نشان داده اند که مجرمان تمایل دارند در وظایفی که نیاز به EF دارند، مانند برنامه ریزی و سازماندهی ضعیف عمل کنند (اندرسون و همکاران، 2011).
**کنترل تکانه و تنظیم هیجانی**
مجرمان اغلب با کنترل تکانه دست و پنجه نرم می کنند که ارتباط نزدیکی با تنظیم عاطفی دارد. آمیگدال، ساختاری در سیستم لیمبیک، نقش مهمی در پردازش احساسات، به ویژه ترس و اضطراب دارد. در افرادی که مستعد رفتار مجرمانه هستند، آمیگدال ممکن است بیش فعال یا بیش از حد تحریک پذیر باشد که منجر به پاسخ های هیجانی اغراق آمیز و افزایش تکانشگری شود (داماسیو و ترانل، 2004). این بی نظمی می تواند منجر به مکانیسم های مقابله ای ناسازگار مانند سوء مصرف مواد یا پرخاشگری شود که تمایلات مجرمانه را بیشتر تشدید می کند.
**عدم تعادل انتقال دهنده های عصبی**
عدم تعادل در انتقال دهنده های عصبی مانند سروتونین و دوپامین نیز با رفتار مجرمانه مرتبط است. سروتونین که در تنظیم خلق و خو، اشتها و خواب نقش دارد، اغلب در افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی (ASPD) کاهش می یابد (نیومن و همکاران، 2013). دوپامین، که برای پردازش پاداش و انگیزه ضروری است، ممکن است در برخی موارد بیش از حد فعال شود و رفتارهای اعتیاد آور و فعالیت های جنایی اجباری را هدایت کند (کوب و لی موآل، 2006).
**ناهنجاری های ساختاری مغز**
مطالعات اخیر ناهنجاریهای ساختاری را در مناطق خاصی از مغز شناسایی کردهاند، از جمله کاهش حجم در نواحی مسئول همدلی، اخلاقیات و شناخت اجتماعی. این یافتهها نشان میدهد که برخی از مناطق مغز ممکن است در افراد مستعد رفتار مجرمانه کمتر توسعه یافته یا آسیب بیشتری ببینند، که به طور بالقوه به عدم همدلی و وجدان اخلاقی آنها کمک میکند.
**تاثیرات ژنتیکی**
در حالی که عوامل محیطی بدون شک نقش مهمی در شکل گیری رفتار مجرمانه ایفا می کنند، استعدادهای ژنتیکی را نمی توان نادیده گرفت. تحقیقات چندین ژن مرتبط با افزایش خطر ابتلا به ویژگی های شخصیت ضد اجتماعی را شناسایی کرده است، از جمله ژن هایی که در سنتز انتقال دهنده های عصبی و اتصال گیرنده نقش دارند (والش و همکاران، 2010). تأثیرات ژنتیکی ممکن است به تفاوتهای فردی در حساسیت به استرسهای محیطی کمک کند و در نهایت احتمال درگیر شدن در رفتار مجرمانه را افزایش دهد.
**نتیجه**
در نتیجه، مشکلات مغزی زیربنای رفتار مجرمانه چند وجهی و پیچیده است که شامل اختلال در عملکرد اجرایی، تنظیم هیجانی، عدم تعادل انتقال دهنده های عصبی، ناهنجاری های ساختاری مغز و استعدادهای ژنتیکی می شود. درک این زیربناهای عصبی زیستی برای توسعه راهبردهای پیشگیری و مداخله موثر با هدف کاهش میزان تکرار جرم و ارتقای توانبخشی بسیار مهم است. با اذعان به تعامل پیچیده بین عوامل بیولوژیکی و محیطی، میتوانیم در جهت ایجاد رویکردی دلسوزانهتر و مبتنی بر شواهد برای پرداختن به علل ریشهای رفتار مجرمانه کار کنیم.
- ۰۳/۰۴/۲۰